علیرضا تهجدی

فیزیکی. سرگرمی . جالب . کاربردی. جذاب و ...

علیرضا تهجدی

فیزیکی. سرگرمی . جالب . کاربردی. جذاب و ...

ساختار فیزیکی و تکنولوژی پرواز بشقاب پرنده‌ها

بشقاب پرنده واقعیت یا ... 

 

 

1 - انسان و پرواز




انبساط عالم و انرژی تاریک چیست ؟

"/ چنین به نظر میرسد که یک نیروی بسیار عجیب ، اجزای جهان را با سرعت فزاینده‌ای از یکدیگر دور میکند ، در حالی که نیروی گرانش با این نیرو مقابله کرده و از سرعت این گسترش می‌کاهد . "



آیا نیروی ضد گرانشی باعث انبساط عالم میشود ؟

"/ به نظر میرسد که نیرویی در فضا نهفته است و همانند نوعی ضد گرانش عمل میکند . این نیرو باعث میشود ، بجای اینکه جهان متراکم شود و اجزای آن به یکدیگر نزدیک شوند ، انبساط یابد . کیهان شناسان دریافته‌اند که بسیاری از کهکشانهای دور دست با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه که محاسبات موجود پیش بینی کرده است ، از یکدیگر دور میشوند . در واقع نه تنها از سرعت انبساط جهان کاسته نمی‌شود ، بلکه این سرعت لحظه به لحظه در حال افزایش است . به نظر میرسد که بعضی از انواع نیروهای غیر منتظره و غیر قابل شناسایی در عالم وجود دارند که باعث میشوند کهکشانهای موجود در فضا به طور مرتب از یکدیگر فاصله گرفته و از هم دور شوند " و به علت عدم توانایی در شناخت این نیروها ، نام کلی آن را انرژی تاریک گذارده‌اند . بسیاری بر این باورند که انرژی تاریک همان نظریه ثابت کیهانی است .



تلاشهای بیهوده برای توجیه انرژی تاریک :

"/ طبق فرضیه تازه‌ای مهمترین معماهای فیزیک در دهه گذشته ، یعنی جرم نوترینوها و آهنگ فزاینده انبساط جهان به ذرات زیر اتمی به نام اکسلرون مربوط می‌شود . شاید بتوان دو دستاورد بزرگ فیزیک در دهه گذشته را مربوط به کیهان شناسی دانست ، یکی اینکه نوترینوها ( ذرات زیر اتمی بسیار کوچک ) جرم ناچیزی دارند که البته هنوز اندازه گیری نشده است و دیگری اینکه سرعت انبساط عالم در حال حاضر در حال افزایش است . سه فیزیکدان در دانشگاه واشنگتن معتقدند که این دو کشف هر دو به گونه‌ای به ناشناخته‌ترین پدیده کنونی در عالم ، یعنی انرژی تاریک مرتبط است - ما هنوز به درستی آن را نمی‌شناسیم ، تنها می دانیم عاملی است که بر ضد گرانش ، سبب سرعت بخشیدن به انبساط عالم می‌شود - آنها معتقدند همه چیز زیر سر ذره زیر اتمی دیگری است که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است و آن را " اکسلرون (Acceleron) " ( شتابگر ) نامیده‌اند . انرژی تاریک در عالم اولیه چندان قابل توجه نبوده است اما در حال حاضر 70 درصد عالم را اشغال کرده است . شناخت انرژی تاریک به ما کمک می کند تا بدانیم چرا در زمان دوری در آینده عالم آن چنان وسعت پیدا می کند که دیگر هیچ کهکشانی در آسمان شب دیده نشود و آیا این انبساط تا ابد و بی نهایت ادامه خواهد داشت ؟

در نظریه جدید مطرح شده ، نوترینوها تحت تاثیر نیروی جدیدی که از برهمکنش آنها با اَکسِلِرون ها ناشی می شود قرار می گیرند این - نیرو سبب می شود که نوترینوها از هم فاصله بگیرند . درست مثل اینکه یک تکه کش را از دو طرف بکشیم ، هر چقدر بیشتر کشیده شود ، انرژی بیشتری را در خود ذخیره می کند - در هر ثانیه تریلیونها نوترینو در کوره هسته‌ای ستاره‌ها از جمله خورشید ما ساخته می شوند . آنها در همه جای عالم جریان پیدا می کنند و میلیاردها نوترینو از هر نوع ماده‌ای ، حتی بدن شما بدون هیچ برهمکنشی عبور می کنند . نوترینوها بار الکتریکی ندارند و جرم آنها هم آن قدر ناچیز است که هنوز اندازه گیری نشده است . آن نیلسون یکی از ارایه دهندگان نظریه جدید معتقد است که برهمکنش میان اکسلرونها و ذرات دیگر از این هم ضعیف‌تر است ، برای همین این ذرات تاکنون آشکار نشده‌اند . البته نیرویی که این ذرات بر نوترینوها وارد می کنند ، آنها را تحت تاثیر قرار می دهد و به این ترتیب باید بتوان وجود چنین نیرویی را در آشکارسازهای نوترینوی فعلی که در نقاط مختلف کره زمین وجود دارد نشان داد . مدلهای مختلفی برای انرژی تاریک ارایه شده است ، اما آزمودن آنها محدود به اندازه گیریهای دقیق در تغییر سرعت انبساط عالم است . این امر تنها با رصد اجرام بسیار دوردست امکان پذیر است ، اما اندازه گیریهای دقیق در چنین فاصله‌هایی بسیار مشکل است . به گفته نلسون این تنها روشی است که ما می‌توانیم با به کارگیری آشکارسازهای فعلی در کره زمین به نیرویی که سبب افزایش انرژی تاریک در عالم می شود پی ببریم . محققان معتقدند جرم نوترینو در عبور از محیطهای مختلف ، تغییر می کند ، همان طور که عبور نور از هوا ، آب یا یک منشور متفاوت است . در نتیجه آشکارسازهای مختلف بسته به اینکه در چه مکانی نصب شده‌اند ، نتایج متفاوتی به دست خواهد آورد . اما اگر بپذیریم که نوترینوها نیز بخشی از انرژی تاریک هستند ، وجود نیروی جدیدی می تواند این افت و خیزها را توضیح دهد . به عقیده نلسون این برهمکنش میان نوترینوها و اکسلرونها می تواند تا ابد انرژی لازم برای انبساط عالم را تأمین کند . تا پیش از این اخترشناسان به دنبال اطلاعاتی بودند که سرانجام تعیین کنند آیا عالم ما تا ابد منبسط خواهد شد ، یا زمانی دوباره در یک " رمبش بزرگ" منقبض شده و روی خودش بسته می شود . اما حالا باید به دنبال این باشیم که آیا سرعت انبساط عالم همچنان افزایش خواهد یافت یا در جایی ثابت خواهد ماند . براساس نظریه جدید ، هنگامی که فاصله نوترینوها بسیار زیاد شود ، جرم آنها نیز آن قدر افزایش پیدا می کند که دیگر انرژی تاریک بر آنها اثری نخواهد داشت ، در نتیجه شتاب انبساط عالم کم کم از بین می رود . و از آن پس عالم همچنان به انبساط خود ادامه خواهد داد ، اما با سرعتی که دائماً در حال کاهش است . "



بزرگترین ایراد نظریه انرژی تاریک این است که اگر انرژی تاریک در عالم وجود دارد ، پس چرا این انبساط خارج از کهکشانها روی میدهد و مربوط به درون کهکشانها نمیشود . در واقع چنین به نظر میرسد که حجم کهکشانها ثابت می ماند و چون انبساط عالم یک پدیده برون کهکشانی است و مربوط به داخل کهکشان نمی شود ، هم نظریه ثابت جهانی و هم نظریه انرژی تاریک مردود به نظر میرسند ، برای اینکه این دو نظریه به صورت جهان شمول عنوان شده‌اند ولی در داخل کهکشانها اعتبار ندارند . فعلا بهتر است چنین فرض کنیم که هر کهکشانی برای خود نیروی پیشرانه‌ای دارد که میتواند مستقل از کهکشانهای دیگر به حرکت شتاب دار خود در فضا ادامه دهد و حرکت کهکشانها به یکدیگر وابسته نیست ، برای اینکه سرعت کهکشانها متغیر و بسیار متفاوت و گوناگون از یکدیگر است و نمی توانند در حرکت و شتاب به منبع و انرژی ثابت و واحدی وابسته باشند ، که در صورت وابستگی تمامی کهکشانها به انرژی تاریک ، امروزه میبایست شاهد این می بودیم که سرعت تمامی کهکشانها مقدار ثابتی میبود که چنین نیست ، سرعت آنها بسیار متغیر است ، هر مقدار که به پیرامون کیهان نزدیکتر میشویم سرعت افزایش می یابد . اینک چند نظریه در این مورد میتوان ارایه داد که به آنها اشاره می کنیم !




1- نظریه ابرها !

همانطور که میدانیم جرم حجمی آب خالص تقریبا 1000 کیلوگرم بر متر مکعب است که در کل میتواند وزن بسیار سنگینی را برای یک ابر به ارمغان بیاورد . توده ابرهایی را که ما در آسمان مشاهده می کنیم میتوانند آب یک دریاچه را با خود حمل کنند ! اما چگونه ؟

با ارتفاع گرفتن بخار آب و ورود به مناطق زیر صفر درجه ، ذرات ریز یخ پدیدار میشوند و چون آب مقطر تقریبا برای جریان الکتریسیته عایق است ، ذرات یخ به علت وزش باد و اصطکاکشان ، شدیدا باردار میشوند که در این وضعیت بارهای الکتریکی ابرها به صورت زیر است .


مدرکی برای اثبات وجود یوفوها و سرنشینان آن :



سه میلیون گردشگر برای بازدید جسد موجود فضایی به آمریکا سفر می‌کنند !

رئیس انجمن هتل‌داران شهر روزول آمریکا از علاقمندان به شرکت در شصتمین سالگرد واقعه سقوط بشقاب پرنده در این بخش ، درخواست کرد تا اطلاع ثانوی از برنامه‌ریزی برای سفر به این قسمت صرفنظر کنند .

در واقع این انکار وجود بشقاب پرنده‌ها و سرنشینان آنها بیشتر مربوط به کشورهای جهان سوم میشود ، برای اینکه این موجودات هوشمند انگیزه‌ای برای سفر به این ممالک عقب افتاده ندارند . ولی آنها در کشورهای صنعتی که تحقیقات هسته‌ای فراوان و همچنین تحقیقات هوا - فضای گسترده‌ای دارند ، بسیار تردد داشته و به دفعات مشاهده میشوند و از این رو پدیده‌ای عادی برای مردم این کشورها شده‌اند . حتی بهانه‌ای برای جشن و سرور ( پایکوبی )

 
منبع:محمدرضا طباطبایی 2/7/86

http://www.ki2100.com/physics/ufo.htm





تنها عاملی که انسان را به فکر پرواز انداخته و او را شیفته و مجذوب آسمان و عاشق پرواز کرده است ، پرواز و بال زدن پرندگان میباشد . انسانها بعد از کوشش فراوان در نهایت به دانش ایرودینامیک دست یافته‌اند و بعد از الهام گرفتن از آناتومی ( کالبود شکافی ) پرندگان ، هواپیما طراحی نموده و آن را ساخته‌اند . ولی مشکل اساسی اینجاست که این دانش در اتمسفر سیاره زمین ، آنهم تا ارتفاع محدودی کارآیی دارد و در فضای خارج از اتمسفر زمین وضعیت به گونه‌ای دیگر است .





2 - UFO ها و پرواز

با دقت زیاد به عکسهای زیر توجه نمایید !




این ادعا خودخواهی بسیار بزرگی خواهد بود که اگر ما انسانها خود را با شعورترین موجودات هستی بدانیم و خود را یکه تاز در عرصه علم و دانش محسوب کنیم ، برای اینکه موجودات بسیار با شعورتر از ما به تکنولوژی پرواز بسیار بالایی دست یافته‌اند ، تصویر فوق عکسهایی از بشقاب پرنده‌ها و سرنشینان مرده آنها ( UFO's ) به علت سقوط و تصادم با زمین و همچنین کهکشانهای M104 , NGC4565 , NGC5866 را نشان میدهد ، اندیشه و فهم آنها در پرواز بسیار وسیع‌تر و جامع‌تر از انسانهاست . عاملی که یوفوها را به فکر پرواز انداخته و آنها را شیفته فضا نموده است ، سرعتهای سرسام آور و باور نکردنی کهکشانها در حال دور شدن از یکدیگر است ، یعنی چیزی که ما آن را انبساط شتاب دار کیهان و عامل آن را انرژی تاریک می‌نامیم . در واقع آنها ساختارهای فیزیکی کهکشانها را شناسایی و سپس آن را در مقیاس کوچک کپی کرده‌اند و به وسیله این اسباب‌های پرنده در کنترل خود ، میتوانند به همه جای کیهان سفر کنند .

تازه‌ترین رصدهای انجام شده توسط تلسکوپ فضایی چاندرای اشعه ایکس ناسا از کهکشان پر جرم NGC 5746 ، هاله بسیار گرمی از گاز و غبار را آشکار کرد که اطراف این کهکشان را پوشانده و آن را احاطه کرده است . این هاله گازی از هر قسمت این کهکشان که از لبه دیده می شود 60000 سال نوری فاصله دارد . در این کهکشان هیچ نشانه‌ای از فعالیت های شدید در نواحی هسته‌ای وجود ندارد و هیچگونه روند غیر عادی شکل گیری ستارگان در آن مشاهده نمی شود تا بتوانیم داغی هاله را توجیه کنیم . با این حساب این "هاله داغ" در اثر خروج گاز از کهکشان بوجود نیامده است .





هاله‌های کاملا مشابهی همواره پیرامون بشقاب پرنده‌ها رویت میشود ، البته زمانی که آنها وارد اتمسفر سیاره زمین میشوند .





شکل سمت چپ ساختار یک برق گیر را نشان میدهد و عکس سمت راست تخلیه الکتریکی یک ابر با زمین را نشان میدهد . همانطور که مشخص است یک ابر میتواند دو نوع بار الکتریکی منفی و مثبت را داشته باشد و به همین دلیل تخلیه الکتریکی مابین دو ابر و یا مابین ابر و زمین صورت می گیرد ! در حقیقت زمین برای ابرها در حکم بار مثبت است ، اما باردار شدن ابرها دو مزیت را برای آنها خواهد داشت !

1- ذرات یخ به همان حجم کوچک باقی مانده و با هم ادغام نمیشوند برای اینکه نیروی دافعه الکتریکی مابین آنها وجود دارد و تنها زمانی که تخلیه الکتریکی انجام گیرد در هم ادغام میشوند و بارندگی شروع میشود 2 - بار الکتریکی آنها میتواند نیروی دافعه الکتریکی ایجاد کند که بر گرانش سیاره زمین غلبه کرده و در اتمسفر سیاره زمین شناور شوند و بعد از تخلیه الکتریکی این نیروی دافعه از بین میرود و ذرات ریز تحت تاثیر نیروی گرانش به طرف سطح زمین سقوط کرده و بعد از ادغام با یکدیگر ، قطرات آب را تشکیل میدهند و چنین به نظر میرسد که تخلیه الکتریکی مابین دو ابر برای بارندگی کافی نباشد و این تخلیه الکتریکی در نهایت میبایست با زمین نیز صورت بگیرد . پس بهترین راه برای بارش مصنوعی یک ابر ، خنثی کردن بار الکتریکی آن است . از همین رو بشقاب پرنده‌ها میتوانند با ایجاد یک بار الکتریکی بسیار قوی ، در اتمسفر سیاره زمین شناور شده و به شرایط بی وزنی برسند ( فضای مشبک ، الکتروگراویتی و نیروهای پیشران و اسپین در فضا ) اما نکته بسیار جالب اینجاست که شکل هندسی آنها با شکل هندسی یک گردباد نیز ، کاملا همخوانی دارد . به شکل زیر توجه نمایید !





تصویر فوق عکس ماهواره‌ای گردباد کاترینا را نشان میدهد ، اینک به ساختار فیزیکی این گردباد می پردازیم :

همانطور که مشخص است این گردباد از دید ناظر ، زمانی که آن را از بالا مشاهده میکند ، مخالف جهت دوران عقربه‌های ساعت در حال چرخش است پس میتوانیم شکل زیر را برای میادین الکتریکی و مغناطیسی آن رسم کنیم .





چون جهت حرکت بار الکتریکی منفی همواره مخالف جهت میدان الکتریکی است ، پس در شکل فوق جهت میدان الکتریکی موافق عقربه‌های ساعت خواهد شد و میتوانیم طبق قانون دست راست قطبین مغناطیسی و جهت میدان مغناطیسی را مشخص کنیم . این ساختار فیزیکی میتواند میلیونها تن آب را به صورت قطعات ریز یخ در اتمسفر سیاره زمین معلق و با سرعتهای بیش از صد کیلومتر در ساعت حمل کند .

حرکت دورانی و چرخشی نیز در بشقاب پرنده‌ها شناسایی شده است و همچنین میادین بسیار قوی الکترومغناطیسی پیرامون آنها آشکار گردیده است ، برای اینکه تمامی سیستمهای الکتریکی و الکترونیکی هلیکوپترها ، هواپیماها و جت های نظامی در مجاورت بشقاب پرنده‌ها مختل شده و حتی برای همیشه از کار می افتند و احتمال سانحه هوایی بسیار زیاد است . بعضی از آنها در شب تاریک بسیار نورانی دیده میشوند و علت آن این است که میدان الکتریکی بسیار قوی پیرامون آنها باعث تخلیه الکتریکی در هوا شده و مسلما گازها در این حالت یونیزه و از خود نور ساطع میکنند یعنی همان چیزی که در لامپهای طویل نئون و یا رعد و برق دیده میشود . چنین گزارش شده است که نزدیک شدن آنها به نیروگاه‌ها و پستهای فشار قوی و ضعیف برق ، باعث قطع جریان میشود و همچنین نزدیک شدن آنها به مراکز رادیویی و مخابراتی ، باعث بوجود آمدن اختلالات و خرابی میشود .





شکل فوق مسیر حرکت یک ستاره دنباله دار را نشان میدهد . همانطور که میدانیم جنس ستاره دنباله دار از قطعات بزرگ یخ و غبار است که در هنگام حرکت متلاشی ، تکه تکه و خرد میشود و

ون این ذرات به شدت باردار هستند از جانب میدان الکترومغناطیسی خورشید به طرف بیرون پرتاب و دفع میشوند و نیروی گرانش خورشید بر آنها بی تاثیر جلو میکند و تنها بر جرم هسته ستار دنباله دار تاثیر گذار است . قطعات ابر نیز در اتمسفر زمین همین حالت را دارند . بشقاب پرند‌ه‌ها نیز میتوانند از این پدیده فیزیکی استفاده کرده و از طرف میادین گرانشی قوی همچون خورشید فرار کرده و به راحتی از منظومه شمسی خارج شوند .



غبارهای ماه :

نور خورشید می‌تواند خاک ماه را دارای بار الکتریکی کند ( دو توجیه جدید برای پدیده فتوالکتریک ) . آنگاه این گرد و غبار باردار شده به خاطر بار الکتریکیش از خودش دور می‌شود . این یک جور از خاک را آشکار می‌کند که به صورت یک مه تیره از دور نمایان می‌شود و وقتی که خورشید غروب کرد به صورت تابش تیره رنگی نمایان می‌شود . این مورد اولین بار در دهه 1960 معلوم شد . این جور فکر کردند که قطعات بسیار ریز تا ارتفاع چند کیلومتری بالا میرود و ذرات به محض این که باردار و یا خنثی می‌شوند به صورت فواره در می آیند .




2- نظریه گرانش منفی ( نیروی ضد گرانشی یا جاذبه متضاد )

همانطور که قبلا توضیح دادیم با بالا رفتن سرعت دوران الکترون ، پدیده وارونگی میدان الکتریکی برای آن روی میدهد و بار الکتریکی آن مثبت خواهد شد و اصطلاحا به پوزیترون تبدیل میشود . همین وضعیت برای نیروی جاذبه و یا میدان گرانشی پیش بینی میشود ، ولی تا آنجا که ما میدانیم میدان گرانشی تک قطبی است یعنی مثل میدان الکتریکی و مغناطیسی دارای دو قطب منفی و مثبت و یا N و S نیست . پس اگر وارونگی میدان برای نیروی جاذبه و میدان گرانشی بروز کند حاصل کار قطب منفی گرانشی یا نیروی جاذبه متضاد خواهد بود ، یعنی نیرویی که باعث راندن اجرام میشود نه جذب آنها . این پدیده در بشقاب پرنده‌ها دیده شده است . آنها اجسام سبکتر از خود در پیرامونشان را به شدت رانده و از طرف خود پرتاب میکنند و این مسئله علی‌رغم اینکه میتواند باعث پرتاب خود آنها از طرف میدان گرانش سیاره زمین با شتابی نزدیک به 600 کیلومتر در مجذور ثانیه شود ( شتابی که رادارهای زمینی ثبت کرده‌اند ) بلکه مانع تصادم خرده شهاب سنگها در فضا با آنها میشود . تا محدوده‌ای که رادارهای زمینی کارآیی دارند سرعت آنها 7000 کیلومتر در ثانیه محاسبه شده است . در واقع با پرتابه‌هایی که ما میشناسیم همانند گلوله ( مرمی ) نمی توان آنها را هدف قرار داد ، اگر پتانسیل بشقاب پرنده بیشتر باشد گلوله منحرف میشود و اگر پتانسیل گلوله بیشتر باشد بشقاب پرنده منحرف میشود و به هر حال تصادمی روی نمی دهد . سطح صیقلی و آینه‌ای آنها میتواند تشعشعات قوی امواج الکترومغناطیسی مثل لیزر را منعکس کند هرچند که لایه‌ای از کریستال کوارتز آنهم به قطر یک دهم تار مو سطح بشقاب پرنده‌ها را پوشانده است و این لایه میتواند مقدار بار الکتریکی سطح بشقاب پرنده را تشدید کرده و همچنین خاصیت آینه‌ای نیز به آن بدهد و از اکسداسیون سطح بشقاب پرنده در اتمسفر زمین پیشگیری کند ، روی هم رفته بشقاب پرنده‌ها قدرت مانور بسیار زیادی دارند ، برای اینکه آنها جلو یا عقب نداشته و میتوانند در محیط کاملا کروی شکل تغییر مسیر دهند آنهم با هر زاویه دلخواهی که بخواهند .



این وارونگی میدان گرانشی چگونه روی میدهد ؟

راه اول برای این کار چرخاندن یک دیسک نسبتا سنگین مخصوص با سرعتی بسیار بالاست . البته لازم به ذکر است که آلیاژ این دیسک باید مخصوص این کار باشد یعنی این آلیاژ تحت تاثیر نیروهایی باید مقاومت کششی فوق‌العاده زیادی داشته باشد تا در این سرعت دورانی بالا ترک بر ندارد که در صورت متلاشی شدن ، تکه‌های جدا شده آن بسیار مشکل ساز است ، به هر کجا که بخورند نیروی انهدامی خیلی زیادی خواهند داشت و به هیچ وجه امکان کنترل تکه‌های آن وجود ندارد ، آنها به علت سرعت زیاد قدرت نفوذی و انهدامی شهاب سنگها را دارند ، در زمان سقوط بشقاب پرنده‌ها به هر دلیل ، در بسیاری از موارد صدای انفجار مهیبی شنیده میشود که علت آن برخورد شدید این دیسک یا تکه‌های آن با زمین است آن هم در زمانی که خاصیت ضد گرانشی خود را از دست داده‌اند و اگر خاصیت ضد گرانشی داشته باشند به بیرون اتمسفر زمین پرتاب میشوند . این دیسکها میبایست باردار بوده و درون محفظه‌ای مغناطیسی بدون اصطکاک و بدون تماس با هر چیزی و بدون بالانس ، دوران داشته باشند آنهم به صورت معلق در فضا . برسی‌های متالوژی در مورد آلیاژهای یافته شده از بقایای بشقاب پرنده‌ها موید این موضوع است که هیچ کشوری فعلا قادر به تهیه این کریستالهای فلزی نبوده و کشورهای غربی و شرقی با کمال اطمینان از یکدیگر خاطر جمع هستند و هیچ شک و تردیدی نسبت به یکدیگر در مورد ساخت و بهره برداری از این وسایل پرنده ندارند ، آنها در این مورد کمیته‌های مشترک نیز تشکیل داده‌اند ، تکنولوژی بشقاب پرنده‌ها فوق دانش بشری است که محققین را سردرگم و حیران خود کرده است . عناصری در این آلیاژها یافت شده است که در معادن سیاره زمین وجود ندارد .




عکس فوق یک بشقاب پرنده سقوط کرده را نشان میدهد ، محل چرخش و دوران دیسکها در زیر بشقاب پرنده کاملا مشهود است . قطر این دیسکها چیزی در اندازه 2 متر است .



بعضی از بشقاب پرنده‌های پیشرفته به جای دیسک از دوران یک آلیاژ کروی شکل یا کروی پخ شده ، آنهم در خارج از سفینه بهره میجویند . به خاطر اینکه حجم کره تو پر مقاومت ایده‌عالی در مقابل دوران با سرعتهای بسیار بالا دارد و در صورت بروز سانحه ، خسارتی به بشقاب پرنده وارد نمی‌شود ، در واقع نه تنها آنها توانایی کپی کردن کهکشانها را در مقیاسهای کوچک دارند ، بلکه قادرند ساختارهای فیزیکی ذرات و اتمها را در مقیاسهای بزرگ تر کپی نمایند .






تصویر فوق کره فلزی خارج شده از بشقاب پرنده‌ها و محل استقرار آنها را نشان میدهد .



یک سوال مهم در مورد نظریه فوق !

سرعت زاویه‌ای ذراتی همچون الکترون بسیار بسیار زیاد است یعنی رقمی تا اندازه فرکانس اشعه گاما ! آیا میتوان به این سرعتهای زاویه‌ای بالا دست یافت ؟

جواب سوال فوق میتواند اینگونه باشد که قطر ذرات اتمی خیلی کم بوده و درست است که سرعت زاویه‌ای آنها فوق‌العاده زیاد میباشد ولی با این قطر کم ، سرعت خطی نقطه‌ای فرضی در روی سطح آنها نسبتا کم خواهد بود و با افزایش قطر یک کره و یا یک دیسک ، میتوان به این سرعت خطی محیطی ، بوسیله سرعتهای زاویه‌ای کمتری دست یافت . به طور مثال اگر قطر یک دیسک دو برابر شود مسلما محیط آن دو برابر خواهد شد و برای حفظ سرعت خطی نقطه‌ای فرضی در روی محیط آن دیسک ، میتوان سرعت زاویه‌ای آن را به نصف کاهش داد . یعنی ما برای وارونه کردن میادین الکتریکی و گرانشی میتوانیم با افزایش قطر دیسک یا کره ، سرعت زاویه‌ای را کم کنیم ، لذا چنین به نظر میرسد که از اجسام بزرگ و توخالی هم میتوان استفاده بهینه نمود .



3- نظریه مغناطیس متضاد

همانطور که قبلا توضیح دادیم تنها فرق ماده با پاد ماده در اختلاف بار الکتریکی آنهاست به این معنی که پاد پروتون بار منفی و پاد الکترون یا همان پوزیترون بار مثبت دارد ، در این وضعیت هیدروژن و پاد هیدروژن یکدیگر را در کنار هم تحمل نخواهند کرد و با یکدیگر واکنش نشان داده و ذرات با هم ادغام میشوند . اگر چنین باشد ماده و پاد ماده در عالم میبایست مدتها پیش در هم ادغام و عالم منهدم می شده است ، ولی تا به امروز اینچنین اتفاقی روی نداده ، علت آن چه میتواند باشد ؟

زمانی که پاد ماده متراکم شده و اجرام سماوی و کهکشانها را تشکیل میدهد مسلما میادین الکتریکی و مغناطیسی نیز پدیدار خواهند شد ، مغناطیسی که توسط پاد ماده پدیدار میشود مغناطیس متضاد نامیده میشود به این معنی که این مغناطیس متضاد به جای اینکه آهن ماده را جذب کند ، آن را دفع مینماید و در عوض آهن پاد ماده را جذب خواهد کرد و به این دلیل توده‌های ماده و پاد ماده در عالم همدیگر را دفع و تصادمی مابین آنها پدیدار نمی شود البته این مسئله در حد یک حدس و گمان است چرا که در این صورت امواج الکترومغناطیس تولید شده توسط پاد ماده در هنگام گذر از میادین گرانشی قوی ماده ، بجای اینکه به طرف مرکز گرانش انحراف پیدا کنند به طرف خارج آن منحرف خواهند شد و تا به امروز چنین پدیده‌ای مشاهده نشده است ، هرچند که در کیهان مناطق ظاهرا تهی کشف شده است و چنین پنداشته میشود که ماده در آنها حضور ندارد و ممکن است این مناطق در ظاهر تهی ، محل حضور پاد ماده باشند که نور منتشره از آنها در کیهان به علت وجود نیروی دافعه با ماده پراکنده شده و به این خاطر کم انرژی و تهی به نظر برسند . به هر حال اگر چنین فرض کنیم که مغناطیس متضاد وجود دارد میتوان چنین فرض کرد که درون بشقاب پرنده ، هسته‌ای دوار با بار الکتریکی منفی و در بیرون آن بار الکتریکی مثبت وجود دارد . بعضی مشاهدات نشان داده است که اشیایی همچون عینک و سگک کمر بند و ساعت و اسلحه و ... در کنار بشقاب پرنده‌ها داغ و سوزان شده و همچنین رانده و پرتاب میشوند که نشان از تولید این نوع مغناطیس بخصوص و القای الکتریکی آن است . هرچند که علت این پدیده میتواند به علت فرکانس بالای میدان الکترومغناطیسی پیرامون بشقاب پرنده نیز باشد که بر فلزات القا میشود و علت رانش و پرتاب ، همان گرانش منفی یا جاذبه متضاد باشد .





"/ مقایسه تابش زمینه کیهانی و تصویر رادیویی . در هر دو ، ناحیه‌ای با تابش کم انرژی دیده می‌شود .

به تازگی دانشمندان دانشگاه مینسوتا مقاله‌ای در نشریه «استروفیزیکال» (Astrophysical Journal) منتشر کردند و توضیح دادند که حبابی خالی از هر چیز را در کیهان کشف کرده‌اند . خالی از هرگونه ماده مانند کهکشان ، سحابی ، سیاه چاله و حتی خالی از ماده تاریک .

در این بررسی که در آن از «آرایه عظیم تلسکوپ‌های رادیویی» (VLA) استفاده شد ، دانشمندان به اختلاف دمایی اندکی در محدوده خاصی از پس زمینه کیهانی برخوردند . VLA قادر است اختلاف دمایی در حدود یک میلیونیوم درجه سانتیگراد را آشکار کند .

فاصله این حباب خالی از ما نزدیک به یک میلیارد سال نوری است . برخورد با چنین بخش‌های «خالی» چندان دور از انتظار نبود اما ابعاد این حباب خیلی بزرگ است . چنان عظیم که در هیچیک از شبیه سازی‌های کامپیوتری ، مشابه آن پیش بینی نمی‌شد و این باعث شگفتی همگان شده است .




مقایسه تابش زمینه کیهانی و تصویر رادیویی . در هر دو ، ناحیه‌ای با تابش کم انرژی دیده می‌شود .

این یافته‌ها در پروژه «بررسی تمام آسمان» با آرایه عظیم VLA در قالب طرح NVSS به دست آمده است . در این بررسی ، دانشمندان به صورت اتفاقی به کم شدن معنادار تعداد کهکشان‌های واقع در منطقه‌ای از صورت فلکی «نهر» برخوردند .

با بررسی این ناحیه به وسیله ماهواره WMAP در سال ۲۰۰۴ در طول موج پس زمینه کیهانی ، این نتیجه به دست آمد که بخشی کم انرژی منطبق بر آنچه VLA یافته بود در آن منطقه قرار دارد . به این دلیل نام این منطقه را « لکه سرد » ( WMAP cold spot ) گذاشته‌اند . به نظر می‌رسد عامل اختلاف سطح انرژی در پس زمینه کیهانی در این منطقه ، نبود ماده باشد . "

اینک میتوانیم چنین فرض کنیم که در این مناطق پاد ماده وجود دارد و امواج الکترومغناطیس تولید شده ، پراکنده میشوند و به ما نمی رسند و یا اینکه کمتر میرسند و ما چنین استنباط میکنیم که اینها حفره‌های خالی از ماده در کیهان بوده و سردتر هستند . زمانی که بشقاب پرنده‌ها در جایی فرود می آیند و سپس بلند میشوند ، علائمی دال بر سوختگی مشاهده میشود که از خود تشعشعاتی ساطع میکنند و علت آن میتواند تشعشعات شدید الکترومغناطیسی از هر نوع ممکن باشد .





4- الکتروگراویتی :

این پدیده در مبحث زیر توجیه شده و در مورد آن توضیحاتی ارایه میشود .

فضای مشبک ، الکتروگراویتی و نیروهای پیشران و اسپین در فضا





انرژی مورد نیاز بشقاب پرنده‌ها از کجا تامین میشود ؟

در اتمهای عناصر موجود در عالم ، دوران همیشگی هسته و چرخش دائمی الکترونها پیرامون هسته وجود دارد ، بدون اینکه درون اتم مولد یا منبع انرژی طبق تعاریف ما وجود داشته باشد و یا اینکه از خارج به آنها انرژی داده شود . چنین به نظر میرسد که بشقاب پرنده‌ها نیز از این چنین نیروهای اتمی و انرژی نامحدود هسته‌ای برخوردارند . در واقع منبع نیرو و یا مولد انرژی که ما میشناسیم و تعریف کرده‌ایم درون بشقاب پرنده‌ها شناسایی و یافت نشده است برای اینکه آنها میتوانند ساختارهای اتمی را در مقیاسهای بزرگ کپی کنند .



سرعت بشقاب پرنده‌ها :

طبق تعاریف فعلی " / یکی از نتایج مهم نظریه نسبیت ، رابطه میان جرم و انرژی است . این اصل که سرعت نور باید به دید همه یکسان باشد ، نشان می داد که هیچ چیز نمی تواند از نور سریع تر حرکت کند . آنچه روی می دهد این است که با مصرف انرژی و وارد کردن نیرو برای شتاب دادن به ذره یا سفینه ، جرم شی افزایش می‌یابد و شتاب بیشتر دادن به آن را دشوارتر می سازد . شتاب دادن به ذره تا سرعت نور ناممکن است زیرا به مقدار نامتناهی انرژی و نیرو نیاز دارد "

زمانی که لوکوموتیو بخار و واگن‌های قطار ساخته می‌شدند ، عده‌ای بر این باور بودند که جسم انسان توانایی حرکت با سرعتی بیشتر از دویدن اسب را ندارد و بالاترین حد سرعت را کورس اسبهای مسابقه میدانستند . محدودیتی را که نسبیت برای سرعت جرم قائل شده است ، در صورت درست بودن ، فقط برای جرم با نیروی گرانشی مثبت معتبر خواهد بود و در مورد جرم با نیروی گرانش منفی صادق نیست ، زیرا بعد از اینکه میدان ضد گرانش پیرامون جرم تولید شد ، این مقدار جرم را نمی توانیم اندازه گیری کرده و داخل این معادلات نسبیت کنیم ، برای اینکه جرم حقیقی پشت این میدان گرانش منفی ، مخفی و صفر و حتی منفی به نظر میرسد . جرم و گرانش یک جسم ، دو پارامتر وابسته به همدیگر در عالم فیزیکی هستند . پس میتوانیم چنین فرض کنیم ، زمانی که میدان گرانش منفی جسمی پدیدار شد ، جرم ظاهری آن در معادلات صفر و حتی منفی به نظر میرسد و شتاب دادن به آن تا سرعت نور و حتی بیشتر از آن کار سهل و آسانی است . از لحاظ ریاضی می توانیم چنین بیان کنیم که بشقاب پرنده‌ها به نوعی با کسری جرم نه جرم منفی مطلق مواجه میشوند یعنی چیزی شبیه به همان پیش بینی جرم سکون صفر برای فوتون در نظریه نسبیت ، چرا که سرعت انتقال طولی فوتون معادل سرعت نور است و اگر حرکت موجی یا خطی آن را در نظر گرفت سرعت آن چند برابر سرعت نور میشود . اینها همگی بیانگر این واقعیت است که قوانین نسبیت برای اجرام با گرانش مثبت وضع شده است و این قوانین نمی توانند در مورد اجرام با گرانش منفی صادق باشند برای اینکه با پدیدار شدن میادین گرانشی منفی ، حقایق و تعاریف فیزیکی به گونه‌ای دیگر است . نام این مکان را میتوانیم حباب ضد گرانشی نام گذاری کنیم و صد البته قوانین فیزیک کلاسیک نیز درون و پیرامون آن اعتبار نخواهند داشت .

مشکل دیگری که برای رسیدن به سرعت نور مطرح میشود ، مشکل مقاومت فضا است ، یعنی مشکل مشابهی که قبلا برای هواپیماها وجود داشت یعنی مشکل مقاومت هوا که این مشکل با حذف ملخ و استفاده از موتور جت و بهره گرفتن از اشکال ایرودینامیک و همچنین افزایش ارتفاع پرواز حل شد ، در مورد بشقاب پرنده‌ها هم اینچنین است آنها با تغییراتی در شکل هندسی بشقاب پرنده‌ها و استفاده از میادین الکترومغناطیسی و حباب ضد گرانشی و .... میتوانند بر بیشتر مشکلات چیره شوند و به سرعتهای بسیار زیاد و باور نکردنی دست یابند . اصولا سرعت حرکت نور در کیهان سرعت بسیار کندی به نظر میرسد و با سرعت نور نمی توان در کیهان جا به جا شد و سفر در کیهان نیاز به سرعتهای بسیار بیشتر از سرعت نور دارد که البته دسترسی به آن مقدور است و قوانین نسبیت نمی توانند هیچگونه محدودیتی اعمال کنند . شواهدی وجود دارد که یوفوها سفاین فضایی مادر هم دارند که در سفرهای طولانی از آنها استفاده می‌کنند .



تخلیه الکتریکی پیرامون بشقاب پرنده‌ها :





عکس شماره یک ، ابر نو اختری را نشان میدهد که مدتها پیش منفجر شده است ، همانطور که قبلا اشاره کردیم علت نورانی شدن گازها ، میدان الکتریکی قوی پیرامون جرم نوترونی است ، همین وضعیت میتواند برای بشقاب پرنده‌ها نیز روی دهد ، عکس شماره 2 - بشقاب پرنده در حال سکون بر فراز شهر است ، عکس شماره 3 - بشقاب پرنده در حال ایجاد هاله الکترومغناطیسی است 4 - تشدید میدان الکترومغناطیسی توام با یونیزه شدن شدید هوای پیرامون و پرتاب بشقاب پرنده با شتاب خیلی زیاد .





تصویر فوق عکسهایی از بشقاب پرنده‌ها است که در تاریکی شب گرفته شده‌اند .




همانطور که میدانیم رابطه نزدیکی مابین طوفانهای مغناطیسی خورشید و شفق قطبی وجود دارد برای اینکه طوفانهای مغناطیسی خورشید میتوانند در اتمسفر سیاره زمین القا شده و میادین الکتریکی بوجود آورند که این پدیده باعث تخلیه الکتریکی و یونیزه شدن و نور افکنی گازها میشود که در پیرامون بشقاب پرنده‌ها نیز همین روی داد اتفاق می‌افتد . در حقیقت بشقاب پرنده‌ها در خلا نور افکنی از خود ندارند و فقط در هنگام ورود به اتمسفر سیاره زمین از خود نور ساطع میکنند .



شناسایی اشیا پرنده :

اشیا پرنده ساخته شده توسط انسانها همگی ساختار ایرودینامیک دارند ، یعنی شبیه پرندگان و حشرات پرنده نظیر سنجاقک هستند و نشانه‌هایی از بال و دم در آنها مشهود است ، ولی شکل هندسی اشیا پرنده ساخته شده توسط یوفوها فاقد حالت ایرودینامیک بوده شکل هندسی آنها اکثرا مدور و به حالت قرینه می‌باشد و با نور شدید در شب همراهند که در رادارها نیز چند برابر بزرگتر از اندازه واقعی دیده میشوند و این نشانه بزرگی میدان الکترومغناطیسی پیرامون آنهاست ، در حالی که اشیا پرنده جنگی مربوط به انسانها اکثرا بدون تولید نور و رادار گریز طراحی میشوند و بیشتر پروازهای شبانه دارند ، بشقاب پرنده‌ها در حال پرواز صدا ایجاد نمی کنند ولی هواپیماهای ملخ دار و جت ها صدایی مخصوص به خود دارند ، هرگونه تهاجم بشری و تیر اندازی با گلوله و موشک حتی تابش اشعه لیزر به بشقاب پرنده‌ها بی فایده است . البته آنها شرایط روانی انسانها را خوب درک کرده و در صورت گشوده شدن آتش ، واکنشهای دفاعی دارند و از درگیری اجتناب می کنند . و این عمل انسانها را نادیده طلقی کرده و خون سردی خود را حفظ می کنند . و شاید این درگیری مختصر برای آنها جنبه شوخی و سرگرمی یا قدرت نمایی هم داشته باشد . همانطور که انسانها همواره تجهیزات نظامی خود را آزمایش می کنند ، یوفوها نیز توانایی های خود را محک میزنند ، شواهدی وجود دارد که آنها همواره در مانورهای نظامی و آزمایش تسلیحات جنگی انسانها شرکت داشته و مداخله هم میکنند ، آنها توانایی کاملی جهت کنترل جنگ افزارهای انسانی را دارند . و چنین به نظر میرسد که در صورت بروز جنگ هسته‌ای گسترده‌ای ، قادر به کنترل جنگ بوده و مانع آسیبهای بیولوژیک در سیاره زمین خواهند شد .





تصاویری که در کادر قرمز رنگ قرار گرفته‌اند جز وسایل نقلیه یوفوها طبقه بندی نمی شوند و به احتمال زیاد مربوط به تحقیقات سری صنایع هوا و فضای انسانها میشود که تصادفا مشاهده و اشتباها در وسایل نقلیه یوفوها طبقه بندی شده است .



قرمز گرایی و سرعت کهکشانها و بشقاب پرنده‌ها :

همانطور که میدانیم کهکشانهایی که با سرعت از ما دور میشوند نور ارسالی از آنها به طرف ما به طیف قرمز تمایل پیدا میکند و از این رو میتوان سرعت آنها را محاسبه کرد . اگر سرعت این کهکشانها به صورت فزاینده‌ای افزایش یابد یعنی چیزی نزدیک به سرعت نور شود ، نور ارسالی از جانب آنها به سوی ما از محدوده نور مریی خارج و به طرف امواج رادیویی تمایل پیدا میکند که فقط قابل ردیابی توسط گیرنده های مایکروویو و رادیو تلسکوپ‌ها است . اینک این سوال مطرح میشود که اگر سرعت آنها فراتر از سرعت نور شود چه اتفاقی برای نور ارسالی آنها خواهد افتاد ؟

مسلما طول موج نور در این حالت بخصوص آنقدر کش خواهد آمد تا تقریبا فرکانس و تواتر آن به صفر میل کند و دیگر قابلیت شناسایی را نخواهد داشت . در حقیقت خیلی از چیزها منجمله بعضی از کهکشانها و بشقاب پرنده‌ها بالاتر از سرعت نور حرکت میکنند که قابل ردیابی توسط امواج الکترومغناطیسی نمی باشند و چنین به نظر میرسد که سرعتی بالاتر از سرعت نور در عالم وجود ندارد چون چیزی که با سرعت بیشتر از نور حرکت کند دیده نمی شود ، چه با چشم و تلسکوپ نوری و چه با رادیو تلسکوپ و یا گیرنده مایکروویو . به طور کلی بشقاب پرنده‌ها یک نوع پیکو کهکشان آزاد محسوب میشوند .



چه استنباطی در مورد ساختار فیزیکی بشقاب پرنده‌ها می توان داشت !




اندیشه و ذهنیت فعلی ما میتواند چنین باشد که ؛

1- عکس بالا سمت چپ ، عکس گرفته شده از یک بشقاب پرنده در آسمان است 2 - تصویر بالا سمت راست شبیه سازی همان عکس به صورت سه بعدی میباشد 3 - تصویر پایین نمای برش خورده از همان مدل ما است که دیسک گردانی را با سرعت متغیر و قابل کنترل در پایین آن در نظر می گیریم ، همانطور که گفته شد این دیسک گرانش منفی یا جاذبه متضاد تولید می کند و میتواند در دو جهت دوران داشته باشد .

در مرکز بشقاب پرنده گوی فلزی چرخانی با بار الکتریکی قوی ، همانند هسته عناصر در نظر می گیریم که ممکن است این گوی و دیسک باهم ادغام شوند . این گوی نیز میتواند در دو جهت دوران داشته باشد و میتواند هم بار الکتریکی منفی داشته باشد و هم بار مثبت . بدنه فلزی بشقاب پرنده هم میتواند یا بار الکتریکی منفی داشته باشد و یا بار الکتریکی مثبت . اینک با در نظر گرفتن این گزینه‌های متعدد میتوان بیشتر از شش حالت ممکن فیزیکی برای یک بشقاب پرنده در نظر گرفت که آن را قادر میسازد در شش جهت جلو و عقب ، راست و چپ ، بالا و پایین حرکت و شتاب داشته باشد . مارپیچ قرمز رنگ میدان الکتریکی و مارپیچ سبز میدان گرانش منفی و منحنی های آبی رنگ بیانگر میدان مغناطیسی یا مغناطیسی متضاد است . نکته جالب اینجاست که چگالی بار الکتریکی در لبه‌ها و قسمت‌های برجسته بشقاب پرنده فوق‌العاده زیاد است و این قسمتها بیشتر از مناطق دیگر در اتمسفر سیاره زمین نور منتشر می کنند ، چیزی که ما آن را هاله میدان الکتریکی می‌نامیم که به همراه میدان گرانشی منفی ، قدرت انحنا حتی برش میدان مغناطیسی یا مغناطیسی متضاد را دارد . همانطور که از شکل فوق بر می آید جا برای استقرار سرنشین یا سرنشینان برای هدایت بشقاب پرنده به حد کافی وجود دارد .



آیا بشقاب پرنده‌ها واقعیت داشته و ماهیت فیزیکی دارند ؟

اولا حکایت بشقاب پرنده‌ها حکایت چوپان دروغگو است ، برای اینکه عده‌ای آنقدر دروغ و قصه موهوم تحویل مردم داده‌اند که اکثر انسانها حاضر به قبول واقعیتها در مورد بشقاب پرنده‌ها نیستند و با شک و تردید به موضوع می‌نگرند ، دوما وجود و عدم وجود بشقاب پرنده‌ها در زندگی بیشتر مردم عادی بی‌تاثیر است و آنها لزومی جهت توجه به این موضوع را ندارند مگر برای سرگرمی آنهم در برنامه‌های تلویزیونی و سینما و یا بازی های کامپیوتری و .... ، برای اینکه انسانها از مواد غذایی تغذیه می‌کنند نه از بشقاب پرنده‌ها و لزومی هم ندارد که با مردم عادی در اینچنین مواردی گفتگو و بحث کرد برای اینکه آنها هیچ علاقه‌ای هم به اینچنین موضوعاتی ندارند زیرا تا حد کافی در زندگی خود مشکلات دارند و این ضرب‌المثل قدیمی که " به فکر نان باش که خربزه آب است " ، ولی دانستن این موضوعات برای بعضی از اشخاص منجمله خلبانان و فرماندهانشان و مسئولان کنترل پرواز و همچنین فضا نوردان مسئله‌ای حیاتی است که در این رابطه آنها آموزشهای محرمانه‌ای را پشت سر می‌گذارند برای اینکه آشکار شدن بعضی از حقایق میتواند پیامدهایی را در جامعه به دنبال داشته باشد که برای اکثر حکومتها و دولتها خوش آیند نیست ، سوما عده‌ای از انسانها خود را عقل کل و برترین و هوشمندترین موجودات هستی میدانند که وجود بشقاب پرنده‌ها را با ماهیت واقعی خودشان در تناقض می‌یابند و همواره سعی در انکار این پدیده‌ها را دارند و در کل این موضوع بیشتر به سیاستمداران مربوط میشود تا محققین و دانشمندان ، برای اینکه فعلا گرانش سیاره زمین بزرگترین مانع برای سفرهای فضایی انسانها است و این موضوع توسط فیزیکدانان کاملا قابل درک و احساس است و آنها از حقایق باخبر هستند ، چهارما بعضی حکومتها و قدرتها خود را قوی‌ترین موجودات هستی میدانند و با آشکار شدن توانایی های بشقاب پرنده‌ها و سرنشینانشان ، اعتبار آنها لکه دار میشود و سعی میکنند همیشه تحقیقات و شواهد در این مورد را مخفی و محرمانه نگه دارند و اگر موضوعی دستگیرشان شد صرفا خودشان بهره بردار باشند نه دیگران ، اینگونه مطالب فوق سری محسوب میشود و در حیطه دستگاه‌های امنیتی طبقه بندی میشود ، البته ما باید به این موضوع بخصوص فقط از دید علمی بنگریم برای اینکه شناخت پدیده‌های فیزیکی ، میتواند کمک شایانی در پیشبرد آگاهی‌ها و دانش بشری داشته و صد البته تاثیرات مهمی در نحوه زندگی انسانها دارد و دیر یا زود حقایق آشکار میشوند و شاید زمانی فرا رسد که انسانها مجبور باشند با سرنشینان بشقاب پرنده‌ها همزیستی مسالمت آمیزی داشته باشند . چنین به نظر میرسد که آنها با انسانها در مورد اکوسیستم سیاره زمین شراکت دارند برای اینکه آنها بعد از جنگ جهانی دوم و اولین انفجار هسته‌ای ، بیشتر مشاهده شده و بیشتر از همه با انسانها بر سر مسئله آلودگی محیط زیست درگیر شده‌اند و شاید انسانها در حال وارد کردن بزرگترین صدمه و لطمه به ادامه نسل و تداوم حیات آنها هستند و خود انسانها از این موضوع غافلند که در راه نابودی خود نیز قدم بر می‌دارند و چنین به نظر میرسد که انسانها کبوترانی هستند که در آشیانه عقابها تخم گذاشته‌اند . آنها نسبت به دو فعل انسانها همواره حساسیت خاصی دارند 1- تحقیقات و فعالیتهای هوا و فضا 2- تحقیقات و فعالیتهای هسته‌ای ، و بیشتر از همه جا در این دو مکان یعنی جایی که تحقیقات و فعالیتهای هوا و فضا و تحقیقات و فعالیتهای هسته‌ای انجام میشود ، حضور دارند . جالب است بدانیم که تنها کشورها و حکومتها برای یکدیگر در تحقیقات و فعالیتهای هوا و فضا و هسته‌ای مشکل و محدودیت ایجاد نمی‌کنند بلکه در کل بشقاب پرنده‌ها و سرنشینانشان بزرگترین مانع سر راه انسانها هستند و چنین به نظر میرسد که آنها هرگز نخواهند گذاشت تا پای انسان به فضا گشوده شده و انسانها بر کیهان مستولی شوند . بهترین راه برای انسانها در این مورد بخصوص ، واقع گرا بودن و مواجه شدن با حقایق از راه و شیوه عقلانی درست و علمی است چرا که انسانها با موجودات فوق‌العاده باهوشی سرو کار دارند و صد البته اتخاذ شیوه‌های نادرست میتواند برای انسانها بسیار مخاطره آمیز باشد یعنی شروع جنگی که از روز قبل شروع آن ، انسانها شکست خورده میدان هستند و در نهایت صدمه‌ای به چوپان دروغگو وارد نمی شود و این گوسفندان هستند که طعمه گرگها میشوند .

موضوع جالبتر این است که انسانها در بیشتر موارد توانایی درک و توجیه پدیده‌های فیزیکی مشاهده شده از یوفوها را ندارند و بنابه این اصل به این نتیجه میرسند که آنها وجود ندارند و صرفا زاییده خیال و توهم هستند برای اینکه ممکن نیستند . شاید این مسئله به نوعی واکنش دفاعی شخص در مقابل جنون و برای بقای هوش و عقل لازم باشد . اگر در آینده وجود یوفوها برای بشریت مسلم و اثبات شود ، آن روز ، روز تنزل انسان از مقام موجود فوق هوشمند و با شعور به مقامی با هوش و شعور متوسط است و به خاطر همین مسئله ،‌ تحقق موجودیت آنها برای بشریت زیاد خوش‌آیند نیست .



سخن آخر اینکه سعی میشود مطالب این مبحث جنبه فیزیکی داشته باشد نه سیاسی ، اجتماعی و ...... که در نهایت میتوانیم نتیجه بگیریم که با شناخت ساختار فیزیکی کهکشانها میتوان به ساختار فیزیکی بشقاب پرنده‌ها پی‌برد و بر عکس این موضوع نیز ممکن است . البته اقدام به ساختن بشقاب پرنده توسط انسان میتواند بسیار خطرناک باشد ، مثل این است که کسی سرش را وارد کندوی عسل کند ، در این مورد بخصوص هجوم و حمله یوفوها چنین به نظر میرسد که گروهی و دسته جمعی باشد ، یعنی آنها مثل ملخها لشکر کشی می‌کنند و آسمان منطقه را آکنده از بشقاب پرنده می‌کنند . همانطور که اشاره شد شواهد نشان داده است که یوفوها تمایل چندانی به تحقیقات هوا ، فضا و هسته‌ای انسانها ندارند و همواره انسانها را تحت نظر گرفته و در بعضی از موارد اقدام به سرقت اشخاص و وسایل و خراب کاری در تجهیزات هم کرده‌اند . خیلی از کسانی که در این رابطه مشغول تحقیقات بوده و به نتایجی هم رسیده‌اند ، ناگهان ناپدید و مفقودالاثر شده‌اند که تا به امروز کاملا مشخص نشده است که انسانها در این کار دست داشته‌اند یا یوفوها . و صد البته که فعلا چیز مهمی دستگیر ما نشده است تا خطری مواجه ما باشد و انشا الله خطری هم شما را تهدید نمی‌کند برای اینکه کنجکاوی ، مطالعه و برسی علمی جرم و خطا محسوب نمی‌شود و همه این موضوع را می‌دانند حتی خود یوفوها و مسئله مهم استفاده از علم و دانش در راه درست و سالم است و شاید از راه شناخت ساختار کهکشانها و بشقاب پرنده‌ها بتوان به غایله بحران انرژی و آلودگی محیط زیست در میان انسانها خاتمه داد و در نهایت خود یوفوها وارد معامله شوند ، چرا که شناخت این پدیده تنها جنبه ساختن تجهیزات جنگی ندارد و صد در صد موضوعی کاملا علمی و فیزیکی است .




خبرگزاری میراث فرهنگی ـ گروه بین‌الملل ـ / دقیقا 60 سال پیش یک بشقاب پرنده با دو سرنشین فضایی در شهر روزول واقع در کنار نیومکزیکو سقوط کرد و اولین مدرک مستند برای بررسی اجسام ناشناخته فضایی به دست متخصصان ناسا افتاد .

به گزارش میراث خبر ، روزنامه تایمز چاپ لندن در این مورد نوشت : « به همین مناسبت حدود سه میلیون گردشگر به شهرها و ایالت‌ روزول و نیومکزیکو واقع در آمریکا عزیمت کرده‌اند تا ضمن مشاهده جسد موجود فضایی و بشقاب پرنده متعلق به او ، در مراسم جشن و پایکوبی به همین مناسبت شرکت کنند . »

رئیس انجمن هتلداران روزول در آمریکا در مصاحبه با روزنامه تایمز گفت: « ظرفیت‌ هتل‌های دو شهر روزول و ایالت نیومکزیکو پرشده و حتی‌الامکان کمپینگی ما هم دیگر ظرفیت پذیرش علاقمندان به شرکت در این مراسم مهیج را ندارد . »

وی افزود: « برای پذیرایی از گروه‌های گردشگری تدابیر زیادی اندیشیده بودیم اما انتظار ورود این تعداد گردشگر را نداشتیم . »

نکته حائز اهمیت اینکه موزه روزول که جسد دو موجود فضایی را درون خود جای داده سالانه میزبان بیش از هفت میلیون بازدیدکننده خارجی است .


منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی ۱۳۸۶/۴/۲۰

http://www.chn.ir/news/?Section=1&id=23526
شرح حال حادثه روزول :

در این قسمت شما با بزرگترین واقعه در ارتباط با یوفوها آشنا خواهید شد . حادثه‌ای که اثرات زیادی در زندگی انسانها داشت . در ژولای سال 1947 یک بشقاب پرنده در شهر روزول ایالت نیومکزیکو با زمین برخورد کرد . بر طبق گزارشات اجساد چند سرنشین یوفو در اطراف این بشقاب پرنده کشف شد . و در بعضی از گزارشات آمده بود که جسد چند سرنشین یوفو که هنوز زنده بودند نیز یافت شد . مک برازل ( Mac Brazel ) مزرعه دار محلی ، گزارش اصابت این شی ناشناس را به نیروهای هوایی روزول داد .
فرزند وی که دکتر جسی مارسل کوچک میباشد و اکنون یک پزشک است ، خلبان هلیکوپتر گارد ملی و یک جراح در پرواز بشمار میرود ، خاطره آن روز را به خوبی به یاد می آورد . او حتی قادر است جزئیات مربوط به خطوط روی سفینه را مجددا رسم کند . پدر وی ( جسی مارسل بزرگ ) نیز مدارج ترقی خود را بتدریج طی نمود تا جایی که مامور تهیه اولین گزارش در ارتباط با اولین انفجار اتمی شوروی سابق گردید که مستقیما به پرزیدنت ترومن ارائه گردید . ( بنابراین اظهارات وی بعنوان یک فرد موجه مورد تایید است ) در ارتباط با تلاش دولت امریکا برای سرپوش نهادن بر اصل ماجرا ، یک نکته مهم دیگر نیز قابل ذکر است . ژنرال سابق ارتش توماس دوبوس که قبلا در سال 1947 در درجه سرهنگی بعنوان فرمانده پرسنل مرکز فرماندهی پایگاه هشتم هوایی در فورت ورث تگزاس خدمت می کرد قبل از مرگش در سال 1992 شهادت داد که در جریان واقعه روزول پیام تلفنی از ژنرال " کلمنت مک مولن " در پایگاه هوایی اندروز در واشنگتن دی سی دریافت داشته بود که طی آن به وی دستور داده شده بود که بر اصل ماجرا سرپوش گذاشته شود . این دستورات متعاقبا از سوی ژنرال رایمی به این نحو ابلاغ شد که داستانی تهیه شود تا اصل موضوع تغییر یابد تا از فشار مطبوعات کاسته شود . شهادت آقای " گلن دنیس " کوچکترین تردیدی در مورد ماهیت موجودات فضایی واقعه روز روزول باقی نمی‌گذارد . وی همچنان در روزول نیومکزیکو زندگی می‌کند و یک تاجر مورد احترام اهالی منطقه و عضو انجمن شهر است . وی فردی متواضع و صریح است . در سال 1947 آقای دنیس یک مامور کفن و دفن بود که در مرکز تدفین " بالارد " کار می کرد و قرار دادی با پایگاه هوایی روزول منعقد کرده بود که بموجب آن خدماتی نظیر واگذاری آمبولانس ، محل نگهداری اجساد را در اختیار ارتش قرار می‌داد . قبل از آنکه وی اطلاعاتی در مورد سفینه بجا مانده از حادثه داشته باشد در یک بعد از ظهر تماسهای تلفنی متعددی از جانب افسر مسئول کفن و دفن پایگاه با وی صورت پذیرفت . در طی این تماسها از وی در مورد امکان تهیه کیسه های بدون منفذ کوچک ( کوچکتر از کیسه های حمل انسان ) برای نگهداری چندین روزه اجسادی که در معرض برخی مواد قرار گرفته‌اند سوال شده بود . توجه این مقامات به موضوع تغییر احتمالی ترکیب شیمیایی بافتهای اجساد بود . چند ساعت بعد ، زمانی که شب فرا رسید وی بدنبال یکسری وقایع غیر مرتبط با هم بطور اتفاقی به بیمارستان پایگاه هوایی رفت . بیرون از درب خروجی پشتی بیمارستان وی دو دستگاه آمبولانس نظامی را مشاهده نمود که درهای عقب آنها باز بود و در داخل آنها قطعات بزرگی از یک وسیله متلاشی شده دیده می شد و بر روی یکی از آنها خطوط و سمبلهای عجیبی وجود داشت . در داخل بیمارستان وی پرستاری را مشاهده نمود که او را می‌شناخت . در همان لحظه پلیس نظامی متوجه حضور وی شد و او را با خشونت و به زور از ساختمان خارج کردند . روز بعد آقای دنیس آن پرستار را ملاقات نمود . و وی توضیح داد که در شب قبل او نیز به بیمارستان رفته بود . آن پرستار ، زنی مذهبی بود و کاملا مشخص بود که از مشاهده چیزی بسیار شوکه شده است . خانم پرستار توضیح داد که از وی خواسته شد تا بعنوان دستیار پزشک در کالبد شکافی چند موجود عجیب و غریب با بدنهایی که هیچ شباهتی به بدن انسان نداشتند کمک کند . پرستار شرح داد که بوی وحشتناکی را حس نموده و این که چگونه یک بدن کاملا سالم در فرم صحیح خود قرار داشت ولی سایر بدنها متلاشی شده بود . آن پرستار همچنین تفاوت بین آناتومی آن سرنشینان یوفو و آناتومی بدن انسان را توضیح داد . وی همچنین طرحی را روی دستمال کاغذی رسم نمود که نشان دهنده شکل و شمایل این موجودات فرازمینی بود .
به هر ترتیب این ملاقات آخرین آنها بود چرا که آن پرستار چند روز بعد به انگلستان منتقل شد . لازم به توضیح است که با وجود گزارشات بسیار متفاوت ، ظاهرا سفینه مزبور 4 سرنشین داشته و یکی از سرنشینان زنده آن نیز تا مدتی زنده بوده و بعدا جان سپرده است . همچنین قسمت اصلی سفینه ساقط شده در فاصله دورتر از مزرعه مک برازل و منطقه دبریس فیلد به زمین اصابت کرده بود .





از بین نیروهای هوایی روزول افسر اطلاعاتی جسی مارسل ( Jesse Marcel ) مسئول رسیدگی به این حادثه شد . عکس پایین مربوط به ایشان و فرزندشان میشود .






اما در این جا شرح واقعه را از زبان اولین شاهدان عینی واقعه میشنویم :

اظهارات سروان جسی مارسل در مورد حادثه : یکی دیگر از شهود عینی ماجرا و اولین شاهد از گروه بازرسین که مایل بود نام وی به عنوان یک شاهد رسمی برده شود ، یک سروان نیروی هوایی امریکا به نام "جسی مارسل" با عنوان " افسر اطلاعاتی گروه بمب افکن اتمی " مستقر در روزول بود . وی شخصی بسیار آگاه و فعال و یکی از دو افسری بود که از سایت اصلی سقوط بازدید نموده است . وی در سال 1979 طی یک مصاحبه ویدیویی صراحتا اظهار داشت که : " خیر آن شی نه یک بالون هواشناسی ، نه یک موشک و نه یک هواپیما بود . " وی در مورد جنس آن شی اظهار داشت که :

" قطعاتی از آن را تحت حرارت شدید قرار دادند که حتی گرم نشد ! همچنین این قطعات هیچ وزنی نداشتند ( یعنی با وجود بزرگی ، وزن بسیار پایینی داشتند ) و از نظر ضخامت نیز این قطعات نازکتر از فویل آلومینیم داخل پاکت سیگار بودند . من سعی کردم که این قطعات را خم کنم ، اما علی‌رغم نازکی فوق‌العاده‌ آن هرگز نتوانستم این کار را انجام دهم . ما حتی سعی کردیم تا با کمک یک پتک 16 پوندی آن را سوراخ کنیم یا تغییر شکل دهیم اما موفق نشدیم ! "





این غیر قابل باور است که فردی با قابلیتها و تجربه بسیار بالا همچون جسی مارسل بعنوان افسر اطلاعاتی تنها گروه بمب افکن اتمی جهان در آن زمان لاشه یک بشقاب پرنده را از یک بالون هواشناسی یا یک هواپیما نتواند تشخیص دهد . آنهم با اوصافی که در مورد جنس این سفینه در بالا ذکر شد . مسلما چنین موادی را نمیتوان در کره زمین یافت یا بطور مصنوعی ساخت . وی در جای دیگری از مصاحبه عنوان داشت : " آنها از خارج از کره زمین آمده بودند ." حتی اگر فرض کنیم که وی در ابتدای امر دچار اشتباه یا خطای دید شده بود ، این موضوع براحتی قابل نفی است ، چرا که وی قبل از عزیمت به دفتر فرماندهی از شدت هیجان در مقابل منزل خود در پایگاه توقف نمود و قطعات بشقاب پرنده و خطوط عجیب روی آن را را به همسر خود و پسر 11 ساله و همسایگانش نشان داد . بخشی از دستگاه تولید کننده اشعه ایکس آن دارای خطوطی شبیه به خط هیروگلیف و مانند خطوط بیرونی حک شده بر روی سفینه بود .






محققین تنها در سالهای اخیر بود که توانستند وجود سایت دوم ( محل سقوط اشیای اصلی ) را تایید کنند چرا که تنها عده کمی از مردم از وجود آن مطلع بودند . طبق شهادت شهود عینی این سایت محلی بود که بدنهای موجودات فضایی در آنجا یافت شد . بیشتر شهود عینی این سایت از ترس برخوردهای امنیتی حتی تا امروز نیز از افشای نام خود امتناع میکنند . اخیرا یک شرکت حقوقی معتبر انتخاب شده است تا به آن دسته از شاهدانی که با شهادتشان در معرض خطر قرار می گیرند ، حفاظت حقوقی اعطا کند . وکلای حقوقی این شرکت نیز تا کنون با بسیاری از شهود واقعه روزول ملاقات داشته اند . علاوه بر " گلن دنیس " سایر شهود نیز مورد تهدید و ارعاب و برخورد فیزیکی واقع شده اند . طبق اظهارات کلانتر ویلکاکس مقامات نظامی در حضور همسر وی به آنها گفتند چنانچه او و خانواده‌اش حرفی در مورد آنچه که دیده اند به زبان آوردند بی درنگ کشته خواهند شد ! همچنین مزرعه داری که قبل از همه موفق به پیدا کردن جسم ساقط شده گردیده بود توسط مقامات نظامی بمدت یک هفته تحت قرنطینه و بازجویی قرار گرفت و از وی سوگند گرفته شد تا هرگز کلمه ای راجع به آنچه دیده است به زبان نیاورد . در خلال ماه های پس از واقعه پسر مک برازل همچنان قطعاتی را بصورت خرده ریزه می‌یافت و در قوطی مخصوص سیگار پنهان میکرد . اما آن اشیا گهگاه طی بازرسیهای مقامات نظامی مورد مصادره واقع میشدند . به هر ترتیب علی رغم این که از سال 1980 به بعد محدودیتهای وضع شده در مورد این ماجرا بتدریج از میان برداشته شد و موضوع در اختیار عموم قرار گرفت هیچ شاهدی حتی سخنی در مورد مشاهده بالون یا موشک یا هواپیمای آزمایشی که مقامات نظامی مدعی آن بودند به میان نیاورد و همه شاهدان صحبت از مشاهده بشقاب پرنده میکردند نه چیز دیگری . اکنون در شهر روزول نیومکزیکو موزه ای تاسیس شده که در آن جسدی مصنوعی از موجود فضایی روزول همراه با شواهد مربوط به سقوط بشقاب پرنده در معرض بازدید علاقه‌مندان قرار گرفته است . در سال 1997 پنجاهمین سالگرد وقوع این حادثه در این شهر گرامی داشته شد و هزاران تن از علاقه‌مندان به بررسی موضوع بشقابهای پرنده ، ضمن بازدید از این موزه اطلاعات جامعی را در ارتباط با این حادثه بدست آوردند .

گزارش واقعه روزول توسط سرهنگ بلنچارد : " روز پس از واقعه قطعات بشقاب پرنده ساقط شده و خود سفینه توسط هواپیماهای سی 54 و ب 29 به پایگاه هوایی رایت فیلد در دیتون اوهایو منتقل گردیدند . این پایگاه مقر گروه 509 بمب افکن نیروی هوایی ایالات متحده است و در آن زمان دارای یک مشخصه ویژه بود و آن اینکه تنها گروه بمب افکن اتمی در جهان بشمار می آمد . در صبح روز 8 جولای 1947 سرهنگ دوم ویلیام بلنچارد فرمانده گروه بمب افکن اتمی گزارشی را منتشر ساخت مبنی بر این که لاشه یک سفینه بشقاب مانند را در منطقه یافت نموده است . این گزارش بلافاصله توسط تلگراف به ایالات متحده مخابره شد و به سرعت به تیتر اول 30 روزنامه عصر آن روز مبدل گشت . ظرف چند ساعت پس از انتشار گزارش اول و بدنبال کنجکاوی و فشار مطبوعات و افکار عمومی برای افشای جزئیات بیشتر ، گزارش دومی از سوی دفتر ژنرال راجر رامی فرمانده پایگاه هشتم هوایی در فورت ورث تگزاس واقع در 400 مایلی محل سقوط منتشر شد . این گزارش ، گزارش اول را تکذیب نموده ، اعلام داشت که سرهنگ بلنچارد و افسران او در گروه 509 بمب افکن در روزول مرتکب یک اشتباه احمقانه شده اند و به اشتباه یک بالون هواشناسی و آنتن رادار آنرا با لاشه یک بشقاب پرنده اشتباه گرفته اند . البته مشخص است که یکی از این دو گزارش دروغ محض است . در واقع شهود معتبر بسیاری اعم از مقامات نظامی و غیر نظامی محلی که مستقیما درگیر ماجرا بودند اعتقاد داشتند که گزارش اول مربوط به سرهنگ بلنچارد و تیم او واقعیت دارد و گزارش دوم خود دروغ محض است و تنها برای سرپوش گذاشتن به یکی از نادرترین وقایع تاریخ بشر منتشر شده بود . کسانی که با سرهنگ دوم بلنچارد هم گروه و همکار بودند اذعان داشتند که وی فردی مطلع و آگاه با رفتاری معقول و منطقی بوده و هرگز آدمی نبوده که از خود و گروه بسیار مهم خود تصویر یک عده احمق را در اذهان عمومی بوجود آورد .

و در واقع گزارش دوم منتشر شده از سوی ژنرال رامی یک توهین بزرگ به سرهنگ بلنچارد و گروه 509 بمب افکن اتمی تلقی شد . همچنین سرهنگ بلنچارد بعدها طبق سنوات نظامی به ژنرال 4 ستاره ارتقا یافت . و موقعیت نظامی وی نیز به قائم مقامی ریاست کارکنان نیروی هوایی ایالات متحده ارتقا یافت . بعد از حادثه روزول در امریکا گروهی فوق سری شکل گرفت که در آن گروه دوازده نفر از نخبگان زمین عضو بودند که نام این گروه MJ12 ( مجستیک 12) است . از نکات جالب‌تر این است که سطح سری این گروه در امریکا Q تعریف شد ، یعنی حتی رئیس جمهور و نمایندگان مجلس نیز حق دسترسی به اطلاعات این گروه را ندارند . این گروه موظف شد تا بر روی باقیمانده بشقاب پرنده حادثه روزول و اجساد بدست آمده از آن کار کند . این افراد در محلی که منطقه بسته نظامی است مشغول بکار شدند . نام این محل گروم لیک ( Groom Lake ) میباشد .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد